شاید بارها این آیه را خوانده یا شنیده باشید: «همیشه شاد باشید؛ پیوسته دعا کنید؛ در هر وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است اراده خدا برای شما در مسیح عیسا»(اول تسالونیکیان ۵: ۱۶-۱۸) و گاه در شرایط نامطلوب، درگیر این گفتگوی ذهنی شده باشید که پولس رسول هم، نفسش از جای گرم درآمده، مگر میشود در همه حال شاد بود؟!
این در حالی است که میدانیم پولس چنین آیاتی را در شرایط سخت و گاه در زندان به نگارش درآورده و زندگیاش اغلب با فراز و نشیبهای بسیار همراه بوده است (دوم قرنتیان 4: 8-12). اما برای داشتن درک روشنتری از این آیات، آنچه اهمیت دارد این است که برای معنای واژه «شادی» و «خوشحالی» تفاوت قائل شویم. خوشحالی، احساسی است که به شرایط و موقعیت ما بستگی دارد و برخی اوقات، در اثر خوششانسی یا اتفاقات خوب آن را تجربه میکنیم؛ مثلا روزی از خواب بیدارمیشویم و با شنیدن یک خبر خوش یا گرفتن جواب دعایی یا پیدا کردن شغلی که مدتها منتظرش بودیم، از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیم؛ اما شادی، احساسی فراتر از خوشحالی است و به نوع نگرش ما بستگی دارد. همگی ما در تجربه زندگی میدانیم که تمامی روزهایمان از موفقیت و اخبار خوش آکنده نیست و سفر زندگی سرشار از رخدادهای ناخوشایندی است که گاه تجربه آنها میتواند ما را به ورطههای ناامیدی و افسردگی بکشاند.
اما آنچه پولس ما را بدان تشویق کرده است، حفظ نگرشی است که در اثر امید و ایمان، به شادی عمیق و درونی میانجامد. این شادی، نوری است که ما را سرشار از امید، ایمان و عشق میکند و درنهایت به شکرگزاری میانجامد. بنابراین شاد بودن و شکرگزاری، به این معنا نیست که ما در همه حال خوشحالیم و همهچیز بر وفق مراد ماست. هرچند این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که در سفر زندگی، ما به هر دوی این احساسات نیازمندیم؛ هم به شادی و هم به خوشحالی.
تقویت نگرش شاد زیستن در همه حال، سبب میشود که دهان ما از شکرگزاری و قلب ما از اطمینان به نیکویی اراده خداوند در زندگیمان پر شود. افراد شاد، شکرگزاری و قدرشناسی را تمرین میکنند و شادی هر روزه خود را مرهون همین تمرین میدانند. اغلب چنین میاندیشیم که داشتن آگاهی نسبت به موضوعی، موجب میشود از ثمرات حاصل از آن بهرهمند شویم؛ اما باید بدانیم مهمتر از آگاهیِ صرف، عمل کردن به آن آگاهی است؛ زیرا تنها داشتن نگرش شادی یا شکرگزاری، کافی نیست! نگرش، نوعی جهتگیری یا طرز فکر است و داشتن آن، همواره باعث رفتارکردن بر اساس آن نمیشود، بلکه باید با آگاهی، نگرش خود را به عمل درآوریم: « برادران من، چه سود اگر کسی ادعا کند ایمان دارد، اما عمل نداشته باشد؟ آیا چنین ایمانی میتواند او را نجات بخشد؟ … پس ایمان به تنهایی و بدون عمل، مرده است.” (یعقوب 2: 14-17) برای نمونه، همگی ما از اهمیت ورزش و فواید آن برای سلامتی جسم و جان خود آگاهیم، اما تا زمانی که اقدامی به ورزش کردن یا ثبتنام در یک باشگاه ورزشی نکرده باشیم، از ثمرات آن بهرهای نبردهایم و آگاهیِ صرف، کمکی به سلامت جسمانی ما نخواهد کرد.
همچنین شادی و شکرگزاری رابطهای دوجانبه با یکدیگر دارند و هر کدام میتوانند علت و معلول یکدیگر باشند. یادمان باشد زندگی شاد، از لحظاتی ساخته میشود که با ریسمان امید، ایمان و شکرگزاری به هم پیوند میخورند. اگر شکرگزاری را تمرین نکنیم و از شادی کردن در هر شرایطی غافل شویم، دو دستاویزی را که در ناملایمات قطعی زندگی ما را پابرجا نگه خواهند داشت، از دست خواهیم داد.
مژگان دانشور
Visits: 1343