حریم خصوصی

چکار می‌کنی؟ کجا میری؟ چی داری می‌خوری؟ به کی زنگ می‌زنی؟ با کی حرف می‌زدی؟ و سؤالات رایج و فراوانی از این دست که بعضاً حتی با پاسخگویی منجر به سؤالاتی بیشتر می‌گردند!
شاید این رفتارها از روی تجسس، کنترل و سلطه‌گری، بیکاری و بی‌حوصلگی طرف مقابل، شک، و یا هر دلیلی از این دست باشند. اما آنچه که مهم است اینست که هر شخصی چه در زندگی مجردی در میان خانواده و دوستان، و چه بعنوان یک شخص متأهل، نیازمند حریم خصوصی است.
هروقت به این مفهوم فکر می‌کنم، به یاد شیطنت کودک دوستی می‌افتم که با فریاد در منزل می‌گفت: “هیچکس حریم خروسی نداره از من”. شاید این مسئله برای جوانان مجرد و شاغل که مستقل و یا به همراه خانواده‌ها زندگی می‌کنند، خیلی بغرنج بنظر نیاید، اما آیا به واقع در زندگی مشترک نیز اینچنین است. آیا هریک از طرفین زندگی، پدر، مادر، و یا هریک ‌از فرزندان، نیازمند حریم شخصی هستند یا خیر؟ هریک ‌از ما خود را بر این مهم مُحق می‌داند اما به سختی برای دیگران این حق را قائل می‌شویم. البته این بدان مفهوم نیست که شخصی ترک خانواده کرده، گوشۀ عزلت گزیند و از مسئولیت‌های زندگی مشترک شانه خالی کرده، بی‌مسئولیتی خویش را عطف به حریم شخصی نماید. با ازدواج حریم‌های شخصی طرفین به حداقل می‌رسد اما هیچگاه صفر نمی‌شود. یعنی مواردی هستند که شخص نیاز دارد حریم خود را داشته باشد. همانطور که از عنوان تفهیم می‌گردد، حریم خصوصی یک شخص، یعنی موقعیتی فردی که طرف مقابل یا اطرافیان، بایستی بدان احترام گذاشته و این حق فردی را قائل باشند. این حریم‌ها می‌توانند به وسایل و علایق شخصی مطلوب یا به روابط شخص با خانواده خود، و یا اسراری شخصی که مختص خود شخص است، مربوط باشد. یادمان باشد روحیۀ پنهانکاری، ریا و فریبکاری هیچ جایگاهی در این بین ندارد و تمام آنچه که بر پایۀ مشترکات و در قالب زندگی مشترک، هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی شده است، جزو حریم خصوصی فرد نمی‌باشد. بطورمثال به اشتراک گذاشتن اسرار فی‌ما‌بین زوجین، باعث حس‌ اعتماد و صمیمیت بیشتر می‌شود ولی حفظ اسرار شخصی خانوادۀ هریک ‌از طرفین، و آن دسته اسراری که بر کیفیت و اعتماد و صمیمت زوجین اثر منفی ندارد، جزو حریم شحصی هر فرد است. ازدواج و زندگی مشترک، رواج برده‌داری مدرن نیست، بلکه ریشه در ثبات، استقلال رأی و حق اظهارنظر در تصمیمات شخصی و مشترک دارد. حریم خصوصی، حیطه و محدودۀ محرمانه‌ای است که به خود شخص مربوط می‌شود و نه کس دیگری.
اگرچه ازدواج بر پایۀ یکسری مشترکات بنا شده است، اما این به معنی قربانی‌شدن نیست بلکه بایستی برای نیل به اهداف، پیشرو بود. اینگونه است که هر یک با اظهارنظرهای شخصی، علاوه ‌بر رشد و شکوفایی خود، باعث تعالی خانواده نیز خواهد شد. ازدواج یک محلول شیمیایی نیست که مواد تشکیل دهنده خاصیت خود و استقلال خود را ازدست بدهند و هویتی جدید و متفاوت از پیش را بدست آورند، بلکه مخلوطیست از دو هویت مستقل، در ترکیبی جدید با خواصی جدید.
قائل‌بودن به حریم شخصی، احترام به هویت و استقلال طرف مقابل است. این مهم نبایستی منجر به دلخوری و بی‌اعتمادی گردد، بلکه بایستی تقویت‌کنندۀ تعهد و وفاداری باشد. خداوند در خلقت خویش، برای آدمی حریم شخصی را قائل شده است. این بدان معناست که نیازی نیست ما تمرکز خود را از زندگی شخصی و کنترل نفسانیات و حدود خود، بر تصمیمات مردم و کنترل دنیا معطوف کنیم. یکی از مصادیق زیبای حریم شخصی را می‌توان در اناجیل خواند؛ زمانیکه عیسی‌مسیح بارها به دور از چشم‌ مردمان و ازدحام ایشان، به خلوتگاه و دوردست‌ها می‌رفت تا در حریم شخصی خود به رازگاهان و رابطه با پدر آسمانی مشغول باشد. حریم شخصی باید موجبات رشد و تعالی و شکوفایی فردی را رقم بزند تا در این شکوفایی و شادابی، بتوان برای اطرافیان و زندگی ‌مشترک خود، تبحر و توانایی و مهارت‌های لازم را جهت پیشرفت کسب نمود. کسی که در خلوت خود دعا و رابطۀ صحیح و صمیمی و پیوسته‌ای با خدا نداشته باشد، در اجتماع و خانوادۀ خود و خانوادۀ الاهی نیز نمی‌تواند مشارکت جمعی مبارکی را رقم بزند.
حامد بلوغیا

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

Visits: 1070