مردان از اشتباه‌کردن متنفرند

برای اینکه بدانیم چرا مردان از اشتباه‌کردن متنفرند، بهتر است به خاستگاه چنین حسی برگردیم. این صحنه را مجسم کنید؛ خانواده‌ای غارنشین به دور آتش حلقه زده‌اند، مرد خانواده در مدخل غار نشسته و به بیرون چشم دوخته است. او تیزبینانه اطراف را برای یافتن کوچکترین حرکت هر جنبنده‌ای تحت نظر دارد. زن و بچه‌هایش چند روز است که چیزی نخورده‌اند و مرد می‌داند که باید تا قبل از اولین تغییرات جوی چیزی شکار کند و تا این کار را نکند به خانه برنگردد.

نقش او در خانواده فراهم‌کردن است و خانواده به او اتکا دارد. آنان گرسنه هستند ولی مطمئن هستند که او می‌تواند مانند دفعات گذشته موفق شود. معده‌اش از گرسنگی ضعف می‌رود و دو به شک است که آیا می‌تواند موفق شود یا خیر؟ آیا باز هم خانواده‌اش گرسنگی خواهند کشید؟ آیا مردان دیگر به دلیل اینکه از گرسنگی ضعیف شده، او را خواهند کشت؟ او تنها با صورتی گنگ آنجا نشسته و نگاه می‌کند. با خود تکرار می‌کند که نباید ترس خود را به خانواده‌ام نشان دهم. نباید آنان را ناامید کنم و باید قوی باشم.

وقتی مردی مرتکب اشتباه می‌شود، احساس شرم و گناه می‌کند؛ چرا که نتوانسته کارش را به درستی انجام دهد.

به نظر می‌رسد میلیونها سال فرار از شکست در مغز مرد امروزی تنیده شده است. بیشتر زنها نمی‌دانند که اگر مردی به تنهایی رانندگی کند، ممکن است بایستد و آدرس و نشانی را بپرسد اما وقتی زن کنار مرد نشسته است او دست به چنین کاری نمی‌زند، چون در این صورت نتوانسته زن را به مقصد برساند و احساس می‌کند شکست خورده است.

بنا به همین وقتی زن می‌گوید: «بذار از یکی بپرسم»، مرد این طور می‌شنود: «تو بی دست و پا هستی و عرضۀ پیداکردن نشانی را نداری». وقتی زن می‌گوید: «شیر آب خانه چکه می‌کنه، به لوله‌کش زنگ بزن»، او این طور می‌شنود: «تو بی‌مصرفی، از یه مرد دیگه می‌خوام شیر آب رو درست کنه». به خاطر چنین دیدگاهی است که اغلب برای مردان گفتن کلماتی همچون «متأسفم» یا «ببخشید» سخت و دشوار است. از نظر آنها بیان چنین کلماتی به معنای پذیرفتن اشتباه و پذیرفتن اشتباه به معنای شکست است.

آگاهی و شناخت درست از دنیای مردان به زنان کمک می‌کند تا در مواقع نیاز، با برداشتن قدم‌های صحیح بتوانند نقش مؤثری در کنار آنها داشته باشند. به طور مثال زنان باید توجه داشته باشند که هنگام گفت‌وگو دربارۀ مشکلات، احساس شکست‌خوردگی را در مردان بیدار نکنند؛ حتی دادن کتاب‌هایی مثل کتاب‌های خودیاری به عنوان هدیۀ تولد، بیشتر مواقع برای مردان چنین تعبیر می‌شود که “تو به اندازۀ کافی قابل و شایسته نیستی”.

مرد به زنی نیاز دارد که اشتباهاتش را به رخ او نکشد و او را به خاطر عملکردش مورد سرزنش و شماتت قرار ندهد. او به اندازۀ کافی از درون، خودش را زیر یک علامت سؤال بزرگ قرار داده و احساس خجالت و ناکافی بودن می‌کند و جملات و رفتارهای محکوم‌کنندۀ یک زن، همچون چکشی بزرگ، ضربه‌های سنگینی را بر سر او می‌کوبد. اغلب از زنان می‌شنویم که هدف من کمک به همسرم و مراقبت از او و خانواده بوده است اما وقتی زنی برای اصلاح همسرش، شروع به نصیحت و راهنمایی می‌کند، از طرف مرد چنین تعبیر می‌شود که به اندازۀ کافی عرضه ندارد. بنابراین مرد اشتباهات خود را نخواهد پذیرفت، چون اینگونه می‌اندیشد که با پذیرفتن اشتباه و کاستی، جایگاهش را از دست خواهد داد و دیگر زن او را مثل گذشته احترام و باور نخواهد داشت.

جملۀ آخر اینکه، شناخت و درک دنیای خود به عنوان مرد بسیار مهم است و همچنین مهم است که نسبت به احساسات و واکنش‌های خود آگاه باشیم. اگر ما هم جزء مردانی هستیم که از اشتباه‌کردن متنفریم، از خود بپرسیم چه تعریفی از قوی‌بودن داریم؟ وقتی مرتکب اشتباهی می‌شویم و یا کارها آنطور که برنامه‌ریزی و تلاش کرده‌ایم پیش نمی‌رود، چه احساسات و افکاری در ذهن ما گردش می‌کند؟ چه دلایلی را عامل این نوع تفکر می‌دانید؟

برادر عزیز، با هر بار صدایی که در چنین مواقعی در گوش تو زمزمه می‌کند که «خراب کردی، گند زدی، نتونستی، از پسش برنیومدی، ای بی‌عرضۀ بی‌مصرف، راست می‌گفتن که هیچی نمی‌شی و ….» صدای خدایی را به یاد بیاور که به برادرت پولس گفت: «فیض من تو را کافی است».

رضا فروتن

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

Visits: 1055