دوست و دوستی یکی از ارزشمندترین داراییهای انسان در حیاتش است. این دوستی آنقدر مهم است که عیسای مسیح خطاب به شاگردانش میگوید:«…شما را دوست خود میخوانم»(یوحنا۱۵: ۱۵). واژۀ دوست و مفهوم دوستی در اشعار و ادبیات ما نیز به فراوانی دیده میشود. سهراب سپهری به زیبایی دوست را خدا میداند و میپرسد:« خانۀ دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار.» دوستیِ داوود و دانیال یکی از نمونههای برجسته در کلام است. در امثال سلیمان نیز میخوانیم:«دوست در همه حال محبت میکند…»( امثال ۱۷: ۱۷) یا «…دوستی هم هست که از برادر چسبندهتر است»(امثال ۱۸: ۲۴).
اما در عین حال وقتی صحبت از دوستی میشود، مطالب بسیاری به یادمان میآید که بار منفی دارند. مثلاً مفهوم رفیقباز که صرفاً کاربردی مردانه دارد. این صفت نشاندهندۀ کسی است که بیش از اندازه به دوستانش توجه دارد و وقتش را با آنها میگذراند. فرهنگ دهخدا این واژه را چنین تعریف میکند:« کسی که با رفیقان بسیار آمد و شد کند و به ایشان علاقه و بستگی خاطر دارد.» فرد رفیقباز، به شکلی غیرمسئولانه و غیرحکیمانه، پول و زندگیش را برای دوستانش میدهد، دوستانی که گاه فقط مگسانند گرد شیرینی و در وقت نیاز او را تنها میگذارند. یا وقتی پای صحبت بزهکاران و معتادان به مواد مخدر مینشینی، عمدتاً از دوستان نابابی سخن میگویند که معاشرت با ایشان عامل حال و روز کنونی آنهاست.
پس تکلیف چیست؟ دوستی، خوب و سازنده است یا بد و مضر؟ بخشی از پاسخ را میتوان در مفهوم حد و مرزها یافت و بخش دیگر را در انتخاب دوست. ما در این مقاله به بررسی موضوع حد و مرزها خواهیم پرداخت و در مقالۀ بعدی به موضوع انتخاب. حد و مرزها به چه معناست؟ فرض کنید شما ملکی دارید، منطقی است که حدود ملک خود را بدانید. میتوانید این کار را با کشیدن پَرچین و دیوار، گذاشتن در ورودی یا قراردادن نشانهها و علائمی مشخص کنید. شاید اگر ملک بزرگ باشد، بخش بیرونی را علامتگذاری نکنید، چون فرضتان بر این است که افراد یا حیوانات با ورود غیرمجاز آسیب چندانی نمیزنند؛ اما اگر به مرور این ورودها مشکلآفرین شود، ممکن است ناچار شوید با علائم مشخصتر یا موانع جدیتر حریم خود را معلوم نمایید. با این وجود وقتی به نزدیکی محل زندگی و نگهداری اموال ارزشمندتان میرسید، به یقین موانع مشخصتری قرار میدهید؛ مثلاً در ورودی قفلدار و محکم، زنگ و پلاک؛ همچنین وسایل شخصی درون این محیط محصور را در کشو یا کمدی میگذارید، و البته وسایل و داراییهای مهم را در کشوی قفلدار یا حتی گاوصندوقی مطمئن نگهداری میکنید.
وضعیت زندگی ما نیز به همین شکل است. ما حدود و مرزهای زندگی خود را برای دیگران تعریف میکنیم. دوستان ما، کسانی هستند که اجازه دارند وارد بخشی از حریم ما شوند، اما ما باید این مرز را مشخص کنیم که هر یک با توجه به میزان نزدیکی و شخصیت خود و رابطهاش با ما، تا کجا اجازۀ ورود دارند. فرد رفیقباز، در هیچ فصلی از زندگی خود، مرزی برای دوستانش نمیکشد. آنها در هر ساعتی اجازۀ تماس و ورود به خانه و زندگی ما را دارند، در مورد تصمیمات فردی اجازۀ اظهارنظر دارند، میتوانند برای ما برنامهریزی کنند، در خانۀ ما و در حضور دیگران میتوانند هر چه میخواهند بگویند و هر رفتاری داشته باشند، و به سادگی تمام بارهای خود را بر ما تحمیل میکنند.
چنین روابطی سالم نیست، در واقع بدون حد و مرزها هیچ رابطهای سلامت نمیباشد. دوستان ما باید بدانند در حالت عادی تنها در ساعاتی خاص یا حتی روزهایی مشخص اجازۀ تماس دارند؛ نمیتوانند بدون هماهنگی در حالیکه ما برنامههای خود را داریم، سراغ ما بیایند و نظم ما را به هم بریزند؛ آنها نمیتوانند در حضور ما یا خانوادۀ ما هر چه خواستند بگویند یا هر رفتاری داشته باشند؛ قرار نیست به جای ما برای برنامههای تفریحی تصمیم بگیرند.
از طرفی باید به یاد داشته باشیم که دوستانمان اولویت نخست زندگی ما نیستند. این وضعیت در فصلهای مختلف زندگی ما تغییر میکند. وقتی کودک یا نوجوانیم، وقت زیادی را با دوستانمان سپری میکنیم، اما زمانی که به دبیرستان یا دانشگاه میرویم این وضع عوض میشود و در این دوران ما باید اولویت بیشتری به رشد خودمان و برنامههای زندگیمان بدهیم. وقتی ازدواج میکنیم، وارد فصلی کاملاً متفاوت در زندگی میشویم؛ در این دوران دیگر روابط ما مثل گذشته نخواهد بود. هرچند میتوانیم گاهی با دوستانمان برنامههای مردانه داشته باشیم که کمک مهمی در سلامت عاطفی هر مردی دارد، اما بیشترین اوقات ما بایستی با خانواده سپری شود. در این دوره مرزهای زندگی ما مشخصتر میشود.
ما باید با جدیت بیشتری مراقب مرزهای تعریف شده برای خانوادۀ خود باشیم و به هیچ چیز و هیچکس اجازۀ ورود سرزده و آسیبرسان به این حریم را ندهیم. دوستیها ارزشمندند، اما برای دوامشان و ثمربخشی این روابط باید حد و مرزها را مشخص کنیم و این را برای خود و دیگران تعریف نماییم.
رادمرد
Visits: 1178