سر یا همسر

واژۀ همسر در ادبیات و ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی امروز، مفهوم فراجنسیتی داشته و اشاره به هر دو جایگاه مرد و زن در روابط و مسئولیتهای ایشان دارد. این واژۀ ترکیبی از “هم” به معنی “مانند” و “سر” یعنی حد و تراز اعلای برابری می‌باشد. این برابری در کنار واژگانی همچون هم‌دوش، همراه و از این ‌دست می‌تواند قرار گیرد. اما آیا با این مفاهیم، واژه همسر در تقابل با “سر بودن مرد” (اول قرنتیان۱۱: ۳ – افسسیان۵: ۲۳) یا “معاونت زن” (پیدایش۲: ۱۸) قرار دارد؟
در کتاب‌مقدس به کرّات و در مفهوم مذکور، واژگان زن و مرد در کنار یکدیگر آورده شده است و در ترجمه‌های فارسی هزاره نو، تفسیری و مژده، مترجم آگاهانه از واژۀ همسر استفاده می‌نماید.
پاسخ به این پرسش در حوزه‌بندی مفهومی این واژگان است. در باب مفهوم ارزشی و برابری، “همسر” تراز حقیقی از جایگاهی برابر را عنوان می‌کند چراکه کتاب‌مقدس می‌گوید خداوند انسان را “مرد و زن” آفرید. در حوزۀ مسئولیتی، مشارکتی صحیح در میان ایشان به جهت استحکام بنیان خانواده در مفاهیم “مدیر یا رئیس (سر) و معاون” تعریف شده است.
در جوامع مدرن امروزی، که کار و کسب درآمد یک وظیفه و مسئولیت برابر برای مرد و زن محسوب می‌شود، بالطبع برابری در کسب مزایای حاصل از زندگی و روابط اجتماعی نیز می‌بایستی برای هردو طرف به یک میزان در دسترس قرار گیرد.
از آرمان‌های جوامع دموکرات، برابرسازی‌های جنسیتی است که دربرخی موارد مسئولیت‌های افراد را نیز دستخوش تغییر نموده است. بطوریکه زنان و مردان همزمان در اکثریت بخش‌های جوامع خود حضوری فعال دارند. اما آیا در حوزۀ خانواده نیز، طرفین از این برابری بهره‌مندند؟ و یا اینکه چقدر این برابری به پیشبرد اهداف خانواده کمک می‌کند و یا بعضاً مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد؟
نگاه من به خانواده، همیشه به عنوان بستری برای شکل‌گیری و تربیت صحیح برای رفتارهای اجتماعی در محیط خارج از خانواده بوده و هست اما محیط بیرون از خانواده نیز همواره تأثیرات متقابل خود را دارد، بطوریکه به مرور زمان ارزش‌های فرهنگی درون خانواده‌ای را دستخوش تغییر نموده است.
زنان زیادی امروزه در محیط شغلی در پست‌های مدیریتی و بالایی قرار دارند که مردان زیادی را در مسئولیتهای زیردست خود، اداره می‌کنند و این نیاز جوامع سریع‌الرشد انسانی امروز است، اما همین زنان و مردان، در محیط خصوصی خانواده خود، با احترام نسبت به مقام و مسئولیت طرفین، در مشارکتی صحیح و کتاب‌مقدسی، می‌توانند در جایگاه صحیح خود ایفای نقش کنند. بدون‌شک هرگونه تداخل مسئولیتیِ خودخواهانه متأثّر از شرایط بیرونی، می‌تواند تأثیرات مخربی بر روابط درون خانواده بگذارد.
آنچه که در رابطۀ تنگاتنگ با “سر بودن مرد” در زندگی زوجین قرار دارد، اینست که مطابق کلام خدا در افسسیان۵: ۲۸-۲۳ مسیح به عنوان سر عروس خود و کلیسا، آن را محبت می‌کند. پس سر بودن، نخست در محبت عمیق و آگاپۀ خود نسبت به بدن نمایان می‌گردد. سپس می‌توان نقش سربودن را، در هدایت‌ و راهنمایی و به عنوان فکر تصمیم‌گیرنده در شرایطی که بخصوص امکان تصمیم قاطع و مشترک وجود ندارد، دید. نقش سرپرستی و محافظت در شرایط خطیر نیز از دیگر نقش‌های سر به عنوان مغز متفکر و پیشرو در امور خانواده است که امیدوارم این تعاریف و مفاهیم سوء تعبیر به مردسالاری، مبارز و جنگجوی میدان نبرد و یا ریاست‌کردن نگردد.
در ادامۀ آیات باب ۵ کتاب افسسیان از آیه ۲۹ و ۳۰ می‌خوانیم که مرد بایستی به مانند مسیح، بدن خود را (همسر و عروس خود را) محبت کند، کسی را که به اعتراف خود، استخوانی از استخوانش و گوشتی از گوشتش است و با او یک تن و شریک هستند.(پیدایش۲: ۲۳)

ما نیز بعنوان مردان و زنان، در مفهوم جامع و کامل‌تر همسران، اعضای بدن مسیح و کلیسا و عروس او هستیم و موظفیم محبت وفادارانه‌ای که او با بدن خود دارد را بجای آوریم. “زانرو که اعضای بدن وی می‌باشیم، از جسم و از استخوانهای او”
حال شاید این سؤال برای برخی مطرح باشد که در رابطۀ مسیح با عروس خود کلیسا، آیا همان جایگاه برابری ارزشی در بین زن و شوهر (همسر) حکمفرماست؟ یقیناً باتوجه به جایگاه الوهیت عیسی‌مسیح خداوند، برابری و هم‌ارزشی مورد نظر در اینجا صدق نمی‌کند بلکه برابری مسئولیتی را می‌توان در الگوی رفتاری عیسی مسیح با عروس خود ، کلیسا مدنظر قرار داد.
در پایان شما را با این آیه برکت می‌دهم که؛ «و شما نیز ای شوهران، باید رفتارتان با همسرتان همیشه با ملاحظه باشد و چون آنها جنس لطیف هستند و در فیض حیات با شما سهیم و شریک می‌باشند، با عزّت و احترام با آنها رفتار کنید، مبادا دعاهای شما مستجاب نشود.» (اول پطرس۳: ۷)

رادمرد

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

Visits: 1772