در دنیایی که هر روز آنقدر کار و مشغله داریم که گاه نمیدانیم کدام یک را ابتدا انجام دهیم و به همین خاطر، خود را فراموش میکنیم، مهربانی و شفقت نسبت به خود دارای اهمیت میشود. یادمان باشد شفقت، دلسوزی برای خود یا دیگران نیست، بلکه با خود و دیگران، مهربان بودن است. مردان در نقشهایی چون پسر ارشد، شوهر، پدر، مدیر یا رهبر، اغلب مسئولیت مهم و سنگینی را برعهده میگیرند و این نقشها، سبب میشود بارِ سنگینی را پنهانی بر شانههای خود احساس کنند. برخلاف این باور که مردان نسبت به زنان، از خودخواهی بیشتری برخوردارند، اما نباید این حقیقت را نیز نادیده گرفت که آنها نیز در هیاهوی زندگی، گاه از ضرورتِ مهربانی نسبت به خود، غافل میشوند.
با توجه به نوع تربیت و فرهنگ در جوامع شرقی، و سختگیریهایی که بیشترِ افراد نسبت به خود دارند، مهرورزی یا شفقت به خود، امری دشوار مینماید. این در حالی است که اگر فرصت کافی برای رسیدگی به سلامت جسم و احساسات و عواطف خود قائل نشویم، دچار فرسودگی میشویم. مهربانی با خود، سبب عزت نفس میشود که در ایفای درست هر یک از نقشهایی که برعهده میگیریم، ضرورتی اساسی مییابد. وقتی کسی در زندگی شخصی خود، این فرصتِ توجه را برای خودش قائل میشود، مطمئنا آن را برای دیگران نیز در نظر میگیرد.
نکته مهم دیگر این است که هسته اصلی شفقت یا مهربانی، پذیرش میباشد. هر چقدر خود و دیگران را بهتر بپذیریم، با خود و دیگران مهربانتر خواهیم بود. مثلا گاهی با خودمان طوری حرف میزنیم که با دیگران آنگونه حرف نمیزنیم: «عجب آدم احمقی هستم!»؛ گویی برای خویشتنِ خود ارزشی برابر با دیگران قائل نیستیم و نمیپذیریم که ما هم میتوانیم در مواردی ضعف داشته یا ناشیانه عمل نماییم. اگر یاد نگیریم از درون به خودمان احترام بگذاریم، چگونه میتوانیم از دنیای پیرامون و اطرافیانمان انتظار احترام، حرمت و شفقت نسبت به خود داشته باشیم.
همچنین گاه فراموش میکنیم که هر یک از ما مانند تواناییهایمان، ضعفهای منحصربهفرد خود را داریم که آگاهی نسبت به هر دوی آنها، هم موجب تقویت نقاط مثبت در ما میگردد و هم برای ضعفهایمان به ما کمک میکند تا از طریق راهکارهای درست و سلامت درصدد رفعشان برآییم نه آن که دیدن آن نقاط، ما را ناامید کرده و موجب از دست رفتن عزتنفسمان گردد. اگر همواره به خود یادآور شویم که تمام انسانهای اطراف ما از ضعفی در خود رنج میبرند؛ چنانکه نقاط قوتی دارند که تنها مختص آنهاست، آن وقت همگی یاد میگیریم آرام آرام با خود دوستی و رفاقت صمیمانهتری پیدا کنیم و با پذیرش خود و کمک گرفتن از روحالقدس، مشاوران، دوستان حکیم، و شبانان کارآمد، با شادی و امید در پی رفع آنها برآییم.
پرسش دیگری که باید بر آن تامل کنیم این است که وقتی حاضریم برای خشنودی دیگران یا رفع نیازشان، با تمام مشغلههایی که داریم، وقتی را به آنها اختصاص دهیم تا حالشان بهتر شود، آیا میتوانیم همین شفقت را برای سلامتی جسم و جان خودمان نیز قائل شویم؟ آیا حاضریم یک ساعت بیشتر در رختخواب بمانیم؟ یا با انجام کاری که موجب خشنودی و آسایش خاطرمان میشود، کمی به خودمان فرصت نفس کشیدن و تجدید قوا بدهیم؟! همه اینها پرسشهایی است که باید هرازگاهی در گذر شتابناک روزها و هفتهها از خود بپرسیم و به ارزیابی خویش بنشینیم.
وقتی به عنوان فرزندان خدا، با آفریدگاری طرفیم که ما را با گناهان و ضعفهایمان پذیرفته و حاضر شده فدیه خون پسرش را به رایگان در راه رهایی و نجات ما ببخشد و بیقیدوشرط ما را محبت نماید، پس چقدر ما نیز میتوانیم خودمان را بپذیریم و با فیض و مدد او هر روزه در راه رهایی از ضعفها، گناهان و اسارتها گام برداریم نه با بیزاری از ذات سقوط کرده، بلکه با آگاهی از میراثی که در او یافتهایم؛ چنانکه یوحنای رسول میگوید: «ببینید پدر چه محبتی به ما ارزانی داشته است تا فرزندان خدا خوانده شویم! و چنین نیز هستیم!»
امروز بیش از دیروز، شفقت به خود را تمرین نماییم.
رادمرد
Visits: 2020