خودشناسی و پذیرش خود

متن سربرگ خود را وارد کنید

ما در دنیایی به سر می‌بریم که شبانه‌روز در تلاش است تا از ما کسی غیر از خودمان بسازد؛ بدین‌ترتیب، «خود بودن» و «خود ماندن» یکی از سخت‌ترین چالش‌هایی است که انسان امروزی با آن روبه‌روست. ما هر روزه تحت بمباران استانداردهای دنیا از تعریف مرد و زن قرار داریم. این معیارها از طریق خانواده، جامعه، شبکه‌های ارتباط جمعی، قهرمان فیلم‌ها و داستان‌ها و هزاران راه دیگر به ما می‌رسند. دنیای بیرون چه از نظر ظاهری و چه از نظر ویژگی‌های احساسی و رفتاری، زنانگی و مردانگی ما را تعریف می‌کند و سبب می‌شود هنگامی که در آینۀ ارزیابی، خود را می‌نگریم، با تاسف و احساسی از خودکم‌بینی، دریابیم که از تمام گزینه‌های تعریف‌شده بهره‌مند نیستیم. به عنوان مثال، تعریف دنیای سقوط کرده از ظاهر مردانه، هیکلی قوی و عضلانی است که این خود سبب می‌شود اغلب مردان، به دنیای بدن‌سازی برای به دست آوردن اندامی مردانه سوق پیدا کنند، یا ارائه استانداردهایی از قد، وزن، رنگ پوست و مو و غیره می‌باشد که هیچ‌کدام در حیطه انتخاب انسانی ما نبوده‌اند.

متاسفانه این معیارها، تنها به ارائه تعاریف ظاهری ختم نمی‌شوند؛ به طور نمونه، تعریف اقتدارگرایی در رفتارهای مردانه، طبیعی جلوه‌کردن بروز خشم در آنها، جلوگیری از بروز احساسات عاطفی و هزاران معیار دیگر که برای تعریف مرد ارائه می‌شوند، همگی اثرات پیدا و پنهان خود را بر فرد می‌گذارند و همچون یوغی سنگین او را به اسارت خود درمی‌آورند. این در حالی است که باید بدانیم برای زیستن با تمام وجود، درک و شناخ‍ت هر چه بیشتر از خودمان تا چه اندازه دارای اهمیت است، و حتا شاید مهم‌تر از آن، باید یاد بگیریم خود را در هر شرایطی که هستیم، دوست بداریم. در غیر این صورت، قادر نخواهیم بود اثرگذاری‌ای که به عنوان فرزندان خدا بدان خوانده شده‌ایم را همچون نور و نمک به دنیای پیرامون خود بتابانیم و بپراکنیم؛ دنیایی که شامل اعضای تحت رهبری، همسر، فرزندان، دوستان و حتا بیگانگانی است که هر روز از کنار ما می‌گذرند و این در حالی است که همگی بر یکدیگر، اثراتِ خودآگاه یا ناخودآگاه می‌گذاریم.

نکته قابل توجه -چه در امر اثرگذاری و چه تربیت – این است که بدانیم در پذیرش خود، در کدام نقطه قرار داریم. آیا همچنان تحت اثر تعریف دنیای سقوط کرده از هویت خود هستیم یا به عنوان فرزندان خدا، در آینه آسمان خود را می‌نگریم. آیا به عنوان آفریده دست خدا که به شباهت او خلق شده‌ایم، به خودمان عشق می‌ورزیم یا سعی می‌کنیم با انجام کارهای بزرگ (از نگاه دنیا)،‌ کمال‌گرایی،‌ راضی‌نگه داشتن دیگران،‌ و اثبات خود، احساس ارزشمندی را نه از درون، بلکه از بیرون به چنگ آوریم؟! بزرگ‌ترین چالشی که در برابر بیشتر انسان‌ها وجود دارد، ‌این است که باور کنیم همه ما «هم‌اکنون» و در «همین لحظه» هم ارزشمندیم. عشق به خود و پذیرش خودمان، از اولویت‌های اساسی یک زندگی سالم به شمار می‌روند و موضوعاتی نیستند که آن را به دست فراموشی بسپاریم و انتظار داشته باشیم گام‌های موثری در مسیر بلوغ خود برداریم.    

اگر هر یک از ما نتوانیم در برابرِ پچ‌پچه‌های دروغینِ «کافی نبودن» بایستیم،‌ هرگز قادر نخواهیم بود حرکت روبه جلویی داشته باشیم. این نکته را نباید از یاد ببریم که همه ما انسانیم، ‌نقص داریم و آسیب‌پذیریم؛ به عبارتی، انسان‌های سقوط کرده در دنیای سقوط کرده‌ هستیم! پولس رسول، نمونه مردی است که هویت خودش را در سیمای مسیح می‌بیند و آگاهانه واقف است که برای رسیدن به آن کمال، باید هر روزه تلاش کند: «نمی‌گویم هم‌اکنون به این‌ها دست یافته‌ام، بلکه خود را به پیش می‌رانم تا چیزی را به دست آورم که مسیح عیسا مرا برای آن به دست آورد.» (فیلیپیان ۳: ۱۲)  و یوحنای رسول که ما را تشویق می‌کند هویت فرزندخواندگی خود را فراموش نکنیم: «عزیزان، اینک فرزندان خدا هستیم، ولی آنچه خواهیم بود هنوز آشکار نشده است. اما می‌دانیم آنگاه که او ظهور کند، مانند او خواهیم بود. چون او را چنان که هست، خواهیم دید.» (اول یوحنا۳۲).

پس فراموش نکنیم: «هرچند کامل نیستیم، اما کافی هستیم و به سوی کمال در حرکتیم.»

رادمرد

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

Visits: 2147