بحران پدران غایب و پسران گمشده

حکایت مردان در جامعه امروزی، روایت غربت وگم‌گشتگی پدران و پسرانی است که در قامت پدر برای یافتنِ روزی، در هزار توی مشغله‌های کاری گم شده‌اند و در نقش پسر، سر در گریبان خویش دنیای مجازی را «لایک می‌کنند.

«پدران غایب» واژه‌ای است با معنایی گسترده که شامل غیبت فیزیکی، روحی روانی و احساسی پدران می‌شود، موضوعی که بیشتر خانواده‌های امروزی با آن درگیر هستند.

بحران پدران غایب در خانواده

گاهی پدران حضور فیزیکی دارند ولی به شکلی رفتار می‌کنند که برای بچه‌ها غیر قابل تحمل هستند. آنها با سلطه‌جویی خود هر گونه تلاش فرزندان برای تأییدشدنِ استعدادها و توانمندی‌هایشان را خاموش می‌کنند و بدین شکل پدران مستبد که با کمبود توجه، پسران خود را به صورت مداوم در حالت ناامنی روانی نگه می‌دارند، از دید پسران «غایب» می‌شوند. پسران باید در وجود پدر، به جست و جوی هویت مردانه خود بپردازند و اگر نتوانند از کمک‌های پدرانه برای شناختن خود بهره بگیرند و از تأیید و امنیت حضور گرم پدر محروم باشند، هیچ گاه نمی‌توانند قدم در جادۀ مردانگی گذاشته و دوران بلوغ خود را بدرستی طی کنند.

درمقابل «پدران غایب» مفهومی به نام «پسران گمشده» وجود دارد، وقتی پدر در خانه هست ولی با خشونت، راه ارتباط را بر فرزند می‌بندد یا اینکه غرق در منجلاب اعتیاد فرسنگ‌ها از وجاهت مردانه خود فاصله می‌گیرد، سبب می‌شود پسرش وجود او را ضعیف ارزیابی کرده و دست به انکار او بزند و بدین شکل پسران نیز از دید پدران گم می‌شوند.

پسران گمشده؛ نتیجۀ عاطفه خشکیدۀ پدری

بحرانپسرانگمشده،ثمرۀخشکیدندرختعاطفۀمیانپدرانوپسراندرعصرحاضراست،اینپسرانبهدلیلاینکهازدستیابیبهاصلخویشبازمانده‌اندبرایفرزندانخودنیزپدرانیغایبخواهندبود. بدین شکل بسیاری از مردان در این دور باطل گرفتار شده و آسیب‌های ناشی از این ارتباط ناقص، به شکلهای مختلف در جامعه بازتاب پیدا می‌کند.

پسرهاازلحاظعلمروانشناسینیازمندیکالگویشخصیتیهستندکهخودراباآنهمانندکردهوطیفرایندیبهشکل‌دهیهویتخوداقدامکنند،اینفرایندهمسانسازیپسرراقادرمی‌کندتاهویتخودرادرپدرشبشناسدوخودرابهطورکاملیانسبیبراساساینالگوشکلدهد.

آغاز جنگ قدرت بین مادر و پسر

درغیابپدران،اینمادرهاهستندکهبهپسرانخویشنزدیکشدهونبودپدرراباحضورخودجبرانمی‌کنند،درحالیکهپسربایدازطریقپدربههیجاناتورفتارهایمردانهازخشمواقتدارگرفتهتاعشقومحبتپدرانهدسترسیپیداکردهواحساساتخودراازاینطریقساماندهیکندوحضورمادرمانعرویاروییویبااینالگویمردانهخواهدشد.

وقتی پدری نیست که جاده را برای پسر هموار کند، محدودیت‌های مادرانه از راه می‌رسد و سبب می‌شود پسر مهمترین احساس مردانه خود را که خشم است سرکوب کند و همواره با خود در یک جنگ درونی دست و پنجه نرم کند، مبارزه‌ای که قربانیان آن همه اعضای خانواده هستند.

مرد شدن با تک چرخ زدن در خیابان

اینپسراننیازبهعشقومحبترابهشکلفرارازخانهبروزمی‌دهند. آنها می‌روند تا در جایی دیگر به دنبال هویت خویش بگردند که نمود آن را در جامعه به شکلهای گوناگون شاهد هستیم. پسران نوجوانی که در خیابانهای شهر تک چرخ می‌زنند و رفتارهای پر خطر را به معرض نمایش می‌گذارند،  همانهایی هستند که مردانگی خویش را در خانواده گم کرده و در خیابان به دنبال آن می‌گردند. یک گروه هم در جست و جوی باشگاه‌‌های بدنسازی و قرصهایی هستند که فیزیک بدنیشان را تغییر دهند تا هیبت مردانه به آنها بدهد و برخی دیگر نیز در رفتاری متفاوت ناشی از سیطرۀ مادرانه اقدام به برداشتن زیر ابرو کرده و آرایش می‌کنند. خارج شدن مادر از نقش لطیف مادرانۀ خود و تبدیل شدن وی به مادری سلطه‌گر که با قصد تربیت و مهار فرزند پسر انجام می‌گیرد، سبب می‌شود پسرها دچار نوعی خشم منفعلانه از موجودی به نام «زن» شوند که آنها را در تمامی عمر همراهی خواهد کرد و در زندگی خانوادگی آینده نیز بر رفتار آنها با همسرشان تأثیر گذار خواهد بود.

ادامه فرآیند گم گشتگی در رابطه با همسر

این پسرها پس از پدر گمشده، در ارتباط با همسرانشان نیز گم می‌شوند و چرخۀ معیوب این رابطه همین طور ادامه پیدا می‌کند. پدر ستون فقرات خانواده است و قوام و ثبات را در اولین نهاد اجتماعی برقرار می‌کند. مادران باید نقش و هویت مردانۀ خود را که به هر دلیل به خاطر غیبت پدر به عهده گرفته‌اند، رها کنند و بگذارند فرزندشان سفر خویش را به دنیای مردانۀ خود بدون حضور آنها ادامه دهد. مادرها باید همان موجودات دوست داشتنی باشند که چتر محبتشان همواره بر سر فرزند سایه می‌اندازد، نه موجودی که پشت نقابی مردانه هر دقیقه نقشی ناقص و نادرست از پدر را در زندگی پسر بازی می‌‌کند. به پدران توصیه می‌کنیم که زمانی را برای گذران وقت با خانواده و پسران خویش بگذارند و به مادران می‌گویم توقع نداشته باشند پدرها همانند آنها عشق بی‌قید و شرط خود را نثار پسرشان کنند، زیرا این عشق مشروط پدرانه، مشوق فرزند برای انجام درست کارهاست و احساس مسئولیت‌پذیری را نیز به وی منتقل می‌کند. اقتدار پدری لازمۀ تربیت فرزندان است، در عین حال به پدرها توصیه می‌کنیم باب تعامل و گفت و گو را با پسران خود باز کنند و هیچ گاه پشت سر مادران قرار نگیرند.

این پسران نیاز به عشق و محبت را به شکل فرار از خانه بروز می‌دهند. آنها می‌ روند تا در جایی دیگر به دنبال هویت خویش بگردند.

فرزندانی که پدران آنها به اندازۀ کافی در تربیتشان نقش داشته‌اند، افزون برداشتن رفتار مسؤولانه،  دارای توانمندی بیشتری در حل مسائل، مهارت‌های کلامی و پیشرفت تحصیلی بوده و براحتی می‌توانند حالات هیجانی خود را بروز داده و احساسات و عواطف دیگران را نیز درک کنند. این پسران که در سایۀ اقتدار و عطوفت پدرانه پرورش پیدا می‌کنند، همانهایی هستند که در آینده‌ای نزدیک نقش تکیه‌گاهی محکم را برای همسر و فرزندان خویش ایفا می‌کنند.

رادمرد

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

Visits: 2