در قسمت نخست با مفهوم غیرت در بستر فرهنگی ایرانی و تفاوت آن با تعصب آشنا شدیم. حال بگذارید تا از منظر کتاب مقدس به این مفاهیمِ رفتاری نظر بیاندازیم.
در امثال۶: ۳۰ – ۳۵ چنین می خوانیم؛ «دزد را اهانت نمی کنند اگر دزدی کند تا جان خود را سیر کند وقتی که گرسنه باشد. لیکن اگر گرفته شود، هفت چندان رد خواهد نمود و تمامی اموال خانه خود را خواهد داد. اما کسی که با زنی زنا کند، ناقص العقل است و هر که چنین عمل نماید، جان خود را هلاک خواهد ساخت. او ضرب رسوایی خواهد یافت، و ننگ او محو نخواهد شد. زیرا که غیرت، شدت خشم مرد است و در روز انتقام، شفقت نخواهد نمود. بر هیچ کفارهای نظر نخواهد نکرد و هر چند عطایا را زیاده کنی، قبول نخواهد نمود.»
در این آیات زنا با دزدی مقایسه شده است و دزد گرسنه، در نهایت محکوم به ردِ مال و مجازات میگردد، اما شخصی که به محارم دیگران بیغیرت است و ایشان را اِغوا و با او زنا می کند، نه تنها رسوا و بیآبرو میشود بلکه از غیرت و خشم و انتقام همسر آن زن در امان نخواهد بود. همچنین او، بدو شفقت نخواهد کرد و هیچ جریمه و جبران خسارتی را قبول نخواهد کرد چراکه قداست بنیان خانواده اش را شکسته و او را بیحرمت نموده است.
بیاد آوریم یهودا فرزند یعقوب (اسرائیل) را که به گناه زنای عروس خود، غیور گشته درصدد قضاوت و مجازات وی برآمد اما زمانی که دانست خودش عامل این گناه بوده و رسوا گشته است، به حضور خدا شرمسار گشت و قول خود را به تامار بیاد آورد. آیا براستی اگر یهودا از نخست میدانست که با عروس خود همبستر شده است، چنین مینمود؟ یقیناً خیر. اما آیا چون او را نشناخته و ناشناس مینمود، این امر مجوز گناه را بدو می داد؟ باز هم پاسخ منفی است. در واقع غیرتِ متعادل، سازنده و بناکننده مرد، در نقش حمایتی و پشتیبان او از خانوادهاش، امری نیکو و واجب است اما بیشک جنبه افراطی، تهمتزننده و مزاحم آن، مردود است. به همینطور غیرتی که تنها برای محارم خویش باشد و نوامیس دیگران را با نگاه هرز تفتیش کند، نمونه بارزی از دورویی و نفاق در ایمانیست که این حقوق را نه تنها برای مرد بلکه برای زنان نیز نسبت به شوهران خویش، لازم میداند.
امروزه و پیشتر، در جوامع ایرانی، غیرت مردان نسبت به محارم خویش، بیشتر در قالب تذکرات پوششی، داشتن رفتارهای متعادل در محیط های عمومی و عدم رفتارهای ناهنجار فرهنگی، خود را بروز می دهد. این تذکرات هویت زن را بعنوان موجودی که استانداردهای رفتاری را میشناسد، زیر سؤال میبرد و او را در مقام عدم فهم و درک صحیح قرار میدهد. با احترام به جایگاه زن و اعتقاد به قدرت درک و فهم ایشان، باید بنا را بر اعتماد متقابل نهاد اما در دفع آسیبها از ناحیه بیماران و مزاحمین، هوشیار بود. البته باز هم لازم بذکر است این رویه در جوامع غیرایرانی و بسترهای فرهنگی دیگر، متفاوت است.
با این توضیحات بیایید غیرت کتاب مقدسی را که خدای غیور و قدوس، نسبت به قوم و کلیسای خود، دارد و میخواهد که از آنِ او و برای او و پاک و مقدس و بی عیب تا بازگشت دوباره مسیح باشیم، بررسی کنیم. او که با گناهان قوم خود، سازش نمیکند ولی حاضر است که جانفشانی خود را در حد کمال برای غیرتی که برای برگزیدگان خود دارد، بر صلیب به نمایش بگذارد. غیرت او، خاطیان را تأدیب و داوری و دوستداران خود را فیض و رحمت میبخشد.
خروج۲۰: ۵ و همچنین تثنیه۵: ۹ «من که یهوه خدای تو هستم، خدای غیورم» پس اگر خداوند برای متعلقین و برگزیدگانِ خود، غیرت دارد، ما نیز باید نسبت به چنین خدایی وفادار و غیور باشیم؛ نسبت به اطاعت از اوامر او. چنانکه داوود میگوید؛ «غیرت خانه تو مرا خورده است»(مزامیر۶۹: ۹).
اما غیرت صحیح به چه شکل میباشد؟ پولس رسول در رومیان۱۰: ۲ می گوید؛ «غیرت دارند نه از روی معرفت» یعنی تا غیرت با راستی و حقیقت آمیخته نگردد و تا حکمت با غیرت عجین نشود، نمیتواند صورت درست و سازندهای در جهت بهبود فراهم سازد. پولس که خود تربیتیافتۀ مکتب غمالائیل و بسیار پایبند به اجرای شریعت بود، چنین غیرتی را خوار شمرده و عاری از معرفت و راستی حقیقی میداند؛ «از جهت غیرت، جفاکننده بر کلیسا، از جهت عدالت شریعتی، بی عیب. اما آنچه را که مرا سود می بود، آن را بخاطر مسیح زیان دانستم» پولس آنچه را که برای او منفعت بود و میتوانست باشد را در مقابل حقیقت مکشوف در مسیح قرار داده و هیچ میشمارد.
پایان قسمت دوّم
رادمرد
Visits: 804