مردان امروزی بیشتر گریه می کنند

(گریه بد نیست آخر حادثه نیست

گریه کن که اشک مرد فاجعه نیست)
(ایمان جمشیدپور)

مرد که گریه نمی‌کند، مگه دختری که گریه می‌کنی؟ بچه‌ننه‌ها  فقط گریه می‌کنن. حرف‌هایی که همۀ ما در دنیایی که گریه‌کردن را یک ضعف تلقی می‌کنند شنیده‌ایم و مردان امروز همان کودکان دیروزند که با این توبیخ‌ها و تحقیرها قد کشیدند و در پیچ‌وخم های زندگی اشک‌هایشان را گم کردند و آنقدر بغض‌هایشان را فرو خوردند که دیگر گریه‌کردن فراموش‌شان بشود. شاید بتوان گفت در دنیای امروز  بیشتر شاهد هستیم که جامعه با دید بهتری به گریه‌کردن نگاه می‌کند و  با آگاهی بیشتری به اشک‌ها می‌نگرد. به این قطره‌های کوچک معجزه‌گر که وجودمان را  از دردها و استرس‌ها خالی می‌کند، خشم و اندوه وجودمان را می‌شوید و آشوب درون‌مان را آرام می‌کند. قطره‌های کوچک اشک که همیشه بی‌رحمانه نشانۀ ضعف انسان تلقی شدند، چه ماهرانه دلمان را به آرامش دعوت می‌کنند و چقدر بی‌رحمانه مردها از این موهبت خداوند همیشه دور نگه داشته شده‌اند و حتی اگر گاهی در خلوت‌شان به گریه نشسته‌اند، آنچنان تحقیر و توبیخ شده‌اند که تمام سعی‌شان بر این بوده که این موهبت خدادادی را در خود سرکوب کنند. چون همیشه افکار بیماری بوده است که آنها را سرزنش کند اما شاید در دنیای امروز فرصت بهتریست برای مردان تا خطی بکشند بر این افکار پوسیده و قدیمی و آنچه فرصت سالم زیستن را از آنان گرفته است.

امروز فرصتی‌ست برای شکستن این غرورها و تعصبات نابجا تا حداقل کودکان‌مان قربانی این افکار پوسیده نشوند و زندگی سالم‌تری داشته باشند. به تعبیری مردانگی امروز سینه سپرکردن در برابر این نادرست‌هاست. اینکه آنقدر مرد باشی که اشک‌هایت را با غرور فریاد بزنی، که اجازه بدهی دردهای وجودت با قطره قطره‌های اشک بیرون بریزد و بغض‌های فرو خورده‌ات خنجری نشود بر جان وجودت و دیگر اعضای بدنت را به گریه درآورد. تا فرزندت از تو یاد بگیرد که گریه‌کردن عیب و ضعف نیست، که یاد بگیرد احساسش را درونش خفه نکند و بیشتر از حرف آدم‌ها به وجود خودش اهمیت بدهد. چطور می‌شود خداوند چیزی در وجود ما بگذارد که به دردمان نخورد و به ضررمان باشد!

در کلام خدا در کتاب ایوب ۲۰: ۱۶ می‌خوانیم: “دوستان من مسخره‌ام می‌کنند اما من سیل اشک در حضور خدا جاری می‌سازم.” اگر ایوب هم به تمسخر دوستانش توجه می‌کرد و بغضش را فرو می‌خورد و اجازه نمی‌داد سیل اشک‌هایش در حضور خداوند جاری شود، اگر درد و اندوهش را با قطره‌های اشکش به حضور خدا نمی‌برد، شاید وجودش آن همه درد و اندوه را تاب نمی‌آورد. پس آنچه خداوند در وجود ما نهاده برای سرکوب و فروخوردن نیست بلکه نعمتی است گرانبها برای آرامش و سلامت ما. شاید من و تو نتوانیم کل دنیا را تغییر دهیم، شاید نتوانیم افکار دوستان و خانواده را تغییر دهیم و جلوی قضاوت‌های نادرست را بگیریم، اما می‌توانیم از خودمان شروع کنیم و فارغ از تمام قضاوت‌ها برای یک بار هم که شده خودمان را از این قید و بندها و مردانگی‌های تکراری و پوسیده رها کنیم و فکر و جسم‌مان را از زیر آوار این حرف‌های پوچ و تکراری بیرون بکشیم و بگذاریم احساس‌مان نفس بکشد. بغض‌مان را بشکنیم و رها از همه چیز و همه کس دلمان را از دردها خالی کنیم تا همه ببینند وقت آن رسیده که برای مردانگی تعریف جدیدتری  نوشت. تعریفی که در آن اشک‌ها نه تنها ضعف به حساب نمی‌آیند بلکه نشانۀ قدرت و جسارت بیان احساس ما هستند. شاید من و تو امروز با شروع تغییر در خودمان بتوانیم دنیای سالم‌تری به آیندگان‌مان هدیه دهیم.

اشک‌های شبانۀ صبح شادی در پی خواهد داشت (مزمور ۳۰: ۵)

رادمرد

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

Visits: 1657