همانطور که در کلام خدا میخوانیم، وظیفۀ کسب امرار معاش و تلاش برای کسب روزی به نحوی به عهدۀ آدم (مرد) گذاشته شد و این اتفاق در طول دورانهای بسیار به عنوان یک وظیفه به عهدۀ مردان بوده و هست. البته امروزه به دلیل مشکلات اقتصادی و رشد تحصیلات، زنان نیز در این عرصه فعال بوده و نقش بزرگی در فعالیتهای اجتماعی و تأمین نیازهای خانواده دارند.
در این مقاله سعی بر این است که به بررسی نقش مردان در موقعیتهای اجتماعی بپردازیم. به طورکلی مردان دوست دارند تا در موقعیت و جایگاه اجتماعی بالاتری نسبت به دیگران قرار بگیرند. دوست دارند در حرفه و شغل خود استقلال و ثبات داشته باشند و در جایگاه خود مهم جلوه کنند. این مهم بعضاً به عنوان هویت شخص نیز دیده میشود؛ بدین معنا که برخی مردان هویت خود را در موقعیت اجتماعی خویش دیده و تلاش میکنند به هر روش و قیمتی خود را متمایزتر از دیگران نشان دهند.
گاه دیده میشود که برخی از مردان در معرفی خود و جایگاه اجتماعیشان به خانواده یا دوستان، سعی میکنند تا با غلوکردن و بزرگنمایی بیشتر از آنچه واقعیت است، خودشان را نشان دهند. تلاش برای این منظور، آنها را به داشتن ماشین بهتر، گوشی بهتر، لباس مارکدار و … سوق میدهد تا به دیگران بفهمانند که از موقعیتی عالی برخوردارند.
به نظر میرسد که اکثر مردها دوست دارند تا همه چیز تحت کنترل و اختیار آنان باشد و در هر امری کنترلگر و رهبر باشند. در خانواده به عنوان رئیس، در محیط کار به عنوان کسی که بهتر از دیگران است و توانایی بیشتری در کارها دارد، در سیاست به عنوان رهبران و تصمیمگیرندگان مهم و در جایگاههای دیگر هم نقش کنترلگر و همه چیزدان باشند.
- اما آیا این طرز فکر رویکرد سالم و درستی است؟
- آیا این نوع برخورد آسیبزا نیست؟
- آیا خودِ مردان در این مسیر دچار آسیبهای روحی و عاطفی نمیشوند؟
و سؤالات بسیاری که میتوانیم در ادامه از خودمان بپرسیم، البته چنانچه بخواهیم با خودمان روراست باشیم!
بخش عمدۀ این طرز فکر به نوع رویکرد و تفکرات غالب در جامعه باز میگردد و بخش مهمترِ آن به نوع تربیت خانوادگی و ثباتداشتن در خانواده. یکی از آرزوهای اکثر پدر و مادرهای ایرانی در دهههای گذشته و گاه در همین دهه این بوده که فرزندشان دکتر یا مهندس شود، بدون اینکه نیازهای کودک، عواطف، علائق، استعدادهایش و … سنجیده شود. چرا که به نظرشان جایگاه اجتماعی این دو قشر بالاتر از اقشار و مشاغل دیگر است و متأسفانه همین تفکرات باعث شد که پسرانشان که اکنون مردانی بزرگسال هستند، به جای شناسایی و دنبالکردن علائق و استعدادهایشان، به سمت کسب جایگاه و موقعیت اجتماعی بهتر و کسب پول و قدرت و شهرت بیشتر بروند. لازم به توضیح است که درآمد خوب داشتن و مشهوربودن اصلاً منفی و بد نیست و زمانی میتواند خطرساز و آسیبزا باشد که با هویت شخص گره بخورد و هویت خود را با توجه به جایگاه اجتماعیاش تعریف نماید.
اعتماد به نفس و عزت نفس ضعیف، احساس ناامنی، اضطراب، طردشدگی و ترس از رهاشدن، ریشههایی از چنین نگرشی نسبت به کسب موقعیت اجتماعی است. به یاد داشته باشیم که جایگاه اجتماعی و شعلی ما، معرف هویت ما نیست، هر چند اگر جامعه این موضوع را به شکلی دیگر و مسموم تعریف نماید. ارزش همۀ انسانها چه پزشک و مهندس و چه رفتگر و مردهشور یکسان است و وجود هر کدام از این مشاغل و حرفهها در چرخۀ زندگی شخصی و اجتماعی نیاز و مهم است.
ارزش انسانها را نوع شغل و کاری که انجام میدهند و دستاوردها و موفقیتهایی که کسب میکنند، تعریف نمیکند بلکه هویتی که در خداوند دارند. خدایی که ما را به صورت خود و شبیه خود آفرید، با آشکارکردن شخصیت و قلبِ خود از طریق عیسیمسیح و کار نجاتبخش او در مصالحۀ ما با پدر، ارزش واقعی ما را نشان میدهد. خدایی که به مطرودین و منفورین جامعه نزدیک میشد، با گناهکاران نشست و برخاست میکرد، با مردم عادی جامعه وقت میگذراند و مطابق فرمودۀ پولس رسول در نامه به فیلیپیان 2: 7-8 ذات غلام پذیرفته به شباهت آدمیان درآمد و چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید، به وضوح به ما نشان داد که هر کدام از ما چقدر برای او ارزشمند هستیم و محبوبیت ما نه بخاطر اعمال و جایگاه اجتماعی ما، بلکه به عنوان فرزند در خداوند معنا دارد. داشتن چنین نگرشی نه فقط ما را از مقایسات، حسادتها، طمع، غرور، کمالگرایی، خودکمبینی و تلاشهای اضافی آزاد میکند بلکه به ما کمک میکند تا با شناسایی ویژگیهای فردی خود (احساسات، علائق، توانمندیها و … ) و مطابق طرحی که بدان خلق شدیم، در جای مخصوص به خود قرار بگیریم و در زندگی شخصی و اجتماعی به بهترین شکل ممکن نقشآفرینی کنیم.
آرامش و کیفیت زندگی ما وقتی بهتر میشود که درک درستی از هویت خود داشته و در صلح با خدا، خود و دیگران قرار بگیریم. حضور ما در جامعه نه برای کسب مقام و جایگاه، بلکه به جهت رشد، پرورش و سازندگی خود و دیگران باشد. هنر ارتباطات را یاد بگیریم، وجود و اثرگذاری هر شخص را بر این جهان هستی ارزش و احترام بگذاریم و بهترینِ خود باشیم.
Visits: 784