ما انسانها همیشه بهترین فیگور، پوشش، پیرایش، آرایش و بطورکلی ژست خود را در مقابل دوربینها میگیریم. تمام آلبومهای عکس و فیلم ما پُر است از ثبت ژستهایی که سعی کرده و میکنیم تا بهترین را از خود به نمایش بگذاریم. برخی از این ژستها با پیشینه و یا دلیل ژستگرفتنمان متناسب و منطقی است ولی اغلب ژستها غلوآمیز مینمایند. موضوع این مقاله در باب ژستهای کاذب است. ژست کاذب، ژست و فیگور و نمایشی از چهره خود است که در آن حقیقت را به دروغ و غیرواقعی نمایش میدهیم و اطرافیان را به برداشتی خلاف واقع، گمراه میسازیم.
یکی از آسیبهایی که جامعه امروز ایرانی بدان گرفتار است، ژستهای کاذب مذهبی و اعتقادی است که در پسِ برخی نشانههای بصری و کلامی، با هدف جلب اعتماد مردم، و نیل به اهداف و منافع شخصی خود صورت میپذیرد. موارد زیادی از این شوآفها وجود دارد که در پسِ آن هیچ جنبۀ اعتقادی از طرف شخص نمایشگر وجود ندارد. در این فرصت میخواهیم به آن قسم از ژستهای مردانه بپردازیم که با چنین روحیاتی آمیخته شدهاند و نگرش کتابمقدسی را نسبت به این نمایشات کاذب بررسی کنیم.
شاید همۀ ما فیلم “مغزهای کوچک زنگزده” را دیده باشیم فیلمی در ژانر اجتماعی، که در آن پسر بچهای در خانوادهای قاچاقچی و متأثر از روحیۀ مردسالاری، با ژست مردانه، پر از خشونت و حس انتقام، در سکانس پایانی، به عنوان فیلم معنا میبخشد. در این فیلم این نوجوان، در موقعیتهای مختلف به عنوان خبرچین، دعواگر، چاقوکش و در نهایت مرتکب قتل نافرجام خواهر خود نیز میشود، و آنچه که در چهرۀ این پسر مشهود است، ژستی مردانه از منظر جایگاه اجتماعی خود، در برابر افراد و مشکلات است. شاید فهم عنوان فیلم در سکانس پایانی رویارویی شهروز و شاهین، بخوبی گویای همه چیز باشد. در پسِ ژستهای اینچنینی معمولاً جهلی نهفته است که منجر به رفتارهای متعصبانه و کورکورانه میشود.
اگر به نقش آفرینی کودکان در بازیهایشان دقت کرده باشید، پسربچهها به پیروی از والدین خود، از چنین ژستهای غیرواقعی بدور نیستند. ژست که میگوییم از این حیث مدّنظر است که سطح آگاهی لازم در پسِ این رفتارهای تقلیدی وجود ندارد. پدر من تا پیش از بازنشستگی، یک مکانیک باتجربه بود و من بدون هیچ علمی نسبت به هنر و فنّ او تنها با آچار دست گرفتن و دست و صورت و لباسهای روغنی، سعی داشتم خود را به همسر و اطرافیانم، شخصی فنّی و آگاه نشان دهم درحالیکه تمام آگاهی من، از فنّ مکانیکی تعویض لاستیک پنچر با زاپاس بود.
درواقع چنین ژستهایی در میان افراد بخصوص مردان که موضوعیّت این مقاله است، پوششی غیرواقعی بر کاستیهای درون است. اغلب، تظاهر دراین ژستها جایگاه ویژهای دارد، اینکه شخص با علائم ظاهری خود را دیندار، خوشرو، خوشاخلاق و فروتن و درکل تابلویی تمام عیار از تمامی سجایای اخلاقی نشان دهد. یقیناً روح تزویر و ریاکاری دراینگونه شوآفها، مشهود است.
زاهدان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
عیسی مسیح پیوسته شاگردان خود را از اینگونه افراد برحذر میداشت و با اشاره صریح به فریسیان و مذهبیون کورذهن و متعصّب، شاگردان خود را هشدار میداد تا مبادا از خمیرمایه ایشان آلوده گردند.
بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباس دراز را میپسندند و سلام در بازارها و صدر کنایس و بالا نشستن در ضیافتها را دوست میدارند. و خانههای بیوه زنان را میبلعند و نماز را به ریاکاری طول میدهند. اینها عذاب شدیدتر خواهند یافت. (لوقا ۲۰: ۴۶، ۴۷)
در جامعه مسیحی نیز افرادی هستند که در پوشش مسیحی، بدنبال انگیزههای دیگری هستند یا با ژستهای نامتعارف، زندگی متفاوتی با خارج از کلیسا و اجتماع مقدسین دارند.
پس تا اینجا دانستیم که برخی نمایشهای ظاهری، بر پایۀ رفتارهای تقلیدی است برای بزرگنمایی خود و کتمان نقصان حکمت لازم و کافی، و برخی بجهت کسب منافع و حصول آرزوها و ایدهآلهای نامتعارف. اما وظیفۀ افراد بالاخص مردان که در رئوس برخی وظایف و مشاغل مهم و تأثیرگذار هستند، چیست؟
اینکه آنچه را که هستیم، بپذیریم و ظاهر ما نمایانگر حقیقت باطنی ما باشد. اینکه یقین بدانیم، خدا همانگونه که هستیم ما را در مسیح پذیرفته و دوست دارد و قدرت و فرصت تبدیل را برای ما فراهم میسازد تا هویّت ما در مسیح، ظاهری آراسته از ما را متجلّی سازد. ازینروست که کلام خدا چنین تعلیم میدهد که به تازگی ذهنی که در مسیح یافتهایم رفتار نماییم (رومیان۱۲: ۲) و انسانیت کهنه را از خود دور سازیم. ما نمیتوانیم خلقتی تازه در مسیح باشیم اما همچنان به انسانیت کهنه رفتار نماییم. (کولسیان۳: ۱۰) این تناقضی است که میتواند ما را به ژست نامتعارف و غیرواقعی متهم سازد.
رادمرد
Visits: 1916