این مقاله در مورد مردانیست که خود را در تاریکی و ناامیدی مطلق میبینند و منتظر معجزهای هستند که ایشان را از ورطۀ گرفتاریها نجات بخشد. مردانی که طعم عافیت را چشیدهاند و راههای سلامتی را پیمودهاند، و امروز خود را از داشتههایشان بینصیب و با نداشتههایشان درگیر میبینند. و چه بسا هستند آنانی که امروز در جامعۀ ما ایران، به قولی نه راه پس دارند و نه راه پیش.
این افراد، معروفترین جمله و یا دعایی که دارند اینست که؛ خدایا کجایی؟ آیا شرایط مرا نمیبینی؟ خدایا معجزهای کن! خدایا خودت را نشان بده تا باور کنم هستی!
چندی پیش و در گفتگویی با یک دوست، او از شرایط حاکم بر ایران و خارج از ایران اظهار یأس و ناامیدی میکرد و دقیقاً با چنین پرسشهایی بزعم خود خدا را به چالش میکشید و میخواست تا او را پاسخگو نماید!
معمولاً در چنین شرایطی حداقل انتظار نسبت به اطرافیان و حتی در استغاثه به خداوند، طلب امداد و نجات و یا همراهی و همدردی است. انتظار دریافتِ پاسخ سریع و صریح و اقدامی عاجل، شخص را در سرخوردگی و اندوه فرو میبرد وقتیکه مدت طولانی آسمان سکوت است و جوابی نیست.
زمینۀ قرارگیری در چنین شرایطی هرچه که باشد، فارغ از تصمیمات غلط شخصی یا تأثیر سیاستهای محیطی، میتواند عکسالعملهای مشابهی را در شخص ایجاد کند. بطور مثال ایوب خود را نسبت به شرایط بیگناه مییافت و به دنبال پاسخ الاهی بود! داوود پادشاه، بدلیل گناه خود، در شرایط تاریکی قرار گرفت و نوزاد وِی از دست رفت. همین شخص بدلیل تعقیب دشمنانش، مانند یک فراری در وادیها زندگی میکرد.
اما در مواجهه با چنین روحیات و احساساتی چه باید کرد؟ همانطور که میخوانیم داوود پادشاه به عنوان بیشترین سهم نویسندگی سرودها و مزامیر کتاب مقدسی، چه در زمان شادی و چه در تنگیها، دائماً به حضور خدا میرود و او را ” خدایی که در تنگیها فوراً یافت میشود” نام مینهد. حتی اگر پاسخی نگیریم یا دیر دریافت نمائیم، مهم یک چیز است؛ بحضور خدا باید رفت و از او آرامی یافت. روحیۀ شکرگذار بودن برای نعمتها و داشتهها بیشک تأثیر مهمی در میزان ماندن در تاریکیها دارد و تمرکز آدمی را متوجه خداوند و کارهای نیکو و عظیم او در زندگیهایمان میکند.
از میان این سرودها و مزامیر، مزمور 68 جلب توجه میکند. نظر مرا جلب کرد. معمولاً وقتی کلمۀ سرود را میشنویم احساس شادی و هیجان به ما دست میدهد. وقتی از مزامیر میگوییم، توقعمان دعاهای روحانی به جهت تهذیب است و در مفهوم دعا و استغاثه، شاید به دنبال دریافت و درخواست و نیازی باشیم. درحالیکه همگی در یک مفهوم مزمور و دعا و در یک مفهوم احساسی و روحانی مشترک، یعنی نیاز به رفتن بحضور خدا، تعبیر میشوند. اگرچه کلمات مهم هستند اما نه به اندازۀ جایگاه شخصی که با او صحبت میکنیم و مسئولات خویش را به حضور او میبریم. مهم و هدف رفتن بحضور خدا است حتی اگر عصبانی هستیم، یا شاد و سرخوش، یا نالان و دردمند و حتی در تاریکی. فارغ از نتیجه، این خداست که هدف، لذت و تسکین آلام ماست. در همین مسیر و در میان تمام سرودها و مزامیر، مزمور 68 از ابتدا تا به انتها تاریکی و درد است. سرایندۀ آن از قبیلۀ بنیقورح از سرایندگان داوود پادشاه است. نمیدانم چه شرایطی باعث سرودن این دعا شده است! اما میفهمم که سراینده تصمیم گرفته است حتی گله و شکایتهای خود را نیز به خدا عرضه دارد در ادبیات ترس و حرمت. برخلاف تمام سرودهای ناله و شکایت، که با حتی کورسویه امیدی در خداوند و انتظار مقدس برای او بهپایان میرسند، این مزمور سراسر تاریکیست و در آن هیچ امیدی وجود ندارد، اما سراینده محرمی جز خدا ندارد و نمییابد و ترجیح صحیح او اینست که اگرچه شرایط ثابت بماند، اما از حضور خدا آرامی خواهد یافت. در کتاب حبقوق نبی در مواجهه با چنین شرایطی چنین میخوانیم؛ “گرچه انجیر شکوفه نیاورد و میوه در موها یافت نشود و حاصل زیتون ضایع گردد و مزرعهها آذوقه ندهد، و گلهها از آغل منقطع شود و رمهها در طویلهها نباشد، لیکن من در خداوند شادمان خواهم شد و در خدای نجات خویش وجد خواهم نمود.” (حبقوق ۳: ۱۷، ۱۸)
بیایید ما نیز در شرایط مشابه، ابتدا به حضور خدا برویم و آرامی یابیم. با ایمان به اینکه او زنده است و ارادهاش برای ما نیکویی است، اجازه ندهیم تا شرایط سخت ما را ناامید سازد بلکه تا پایان خشکسالی برای خدا و موسم باران رحمتش، وفادار بمانیم. او با قلب پدری برای ما میاندیشد و فکرهای او برای ما سعادتمندی است و نه تیرهبختی تا به ما امید ببخشد و آیندهای عطا کند؛ این است فرمودۀ خداوند. (ارمیا 29: 11)
Visits: 872