آیا تابحال شده برای رنج و جفایی که متحمل شدهاید، شکرگزاری کنید؟ آیا تابحال شده شاهد برکات حاصل از آزمایشاتی باشید که در آن قرار گرفتهاید؟ آیا در دلِ زحمتهایی که در این دنیا برای ما اتفاق میافتد، میتوان رحمت و محبت خدا را دید؟ و سؤالات دیگری که ما را به فکر فرو میبرد تا نسبت به جفاها و رنجهایی که با آنها روبهرو میشویم، عمیقتر تفکر و تعمق کنیم و به جای تلاش برای خارجشدن از آنها و غرغر و شکایت، به این فکر کنیم که این جفاها چه درسهایی برای ما دارد؟ خدا در چه قسمتهایی در حال کارکردن روی شخصیت و ایمان ماست؟ تأمل بر روی این سؤالات، رنج ها را برای ما معنادار میسازد و ما را از زندگی ایمانی سطحی به عمقی تازهتر میبرد تا بتوانیم درد و رنجی که مسیح بخاطر ما متحمل شد را نیز به شکلی متفاوتتر درک کنیم. خدا به طُرق مختلف در زندگی ما کار میکند و هدف او این است که ما را به شباهت فرزندش عیسیمسیح تبدیل کند و این تراشیدهشدن سخت و خیلی اوقات همراه با درد است. اما در نامه اول پطرس ١: ٧ میخوانیم که وقتی ایمان ما از کوره می گذرد، طلامیشود
ما به عنوان شاگردان مسیح که میخواهیم در اثر قدمهای او حرکت کنیم، نمیتوانیم از رنج فرار کنیم. خدایی که گوشش به سمت دعای ما متمایل است و چشمانش بر ماست، در این مسیر ما را تنها نمیگذارد و او نه فقط حاکم بر اوضاع و همراه ماست بلکه قوت و حامی ماست. خداوندی که بار گناهان ما را بر دوش کشید و از زخمهای او ما شفا یافتیم.
نکتۀ مهم دیگر طبق اول پطرس ٤: ١ این است که شخصی که در عرصه جسم رنج میکشد را با گناه کاری نیست. شخصی که مفهوم حمل صلیب را یاد گرفته، در واقع نفس را با همۀ هوسها و تمایلاتش روی صلیب مصلوب میکند که البته این یک امر هر روزه است. ما نیاز داریم که کنترل نفسمان را به روحالقدس بدهیم و به جای توجه به تمایلات نفس، طالب اراده نیکوی خدا باشیم و جفا و رنج کمک میکند که ما فروتن شده و تسلیم اراده و خواست خدا باشیم.
در دو قسمت از نامۀ اول پطرس ( ۳: ١٢ و ٤: ١٤ ) میخوانیم که نوشته شده چنانچه به خاطر نام مسیح شما را ناسزا میگویند، خوشابهحالتان. همانطور که در انجیل متی باب ۵ در موعظه بالای کوه در مورد خوشابهحالها میخوانیم و خیلی باعث تعجب است که چطور این دسته از افراد با این شرایط میتوانند در زمره ی خوشابهحال قرار بگیرند، در این آیات از نامه اول پطرس هم این سؤال پیش میآید که مگر میتوان از وجود جفاها در زندگی خوشحال بود؟ آیا این یک جملۀ غیرواقعبینانه نیست! ممکن است اینطور به نظر برسد اما واقعهی قیام مسیح و قدرتی که او را بعد از مرگ زنده کرد، میتواند جوابی برای این سؤال باشد. بعد از صلیب، قیام هست. خوشابهحال ما وقتی برای خداوندمان عیسی مسیح متحمل درد و رنج میشویم، خوشابهحال ما وقتی برای جاریشدن اراده خدا در ما و از طریق ما متحمل جفاها میشویم، خوشابهحال ما وقتی طبق کلام خدا میدانیم که این جفاها ادامه رنج های مسیح در ماست و خوشابهحال ما وقتی ثمرۀ جفاها میتواند گشایشی باشد برای شناخت مسیح برای ما و نسل ما.
نکته آخر اینکه اگر مسیح توانست تا به آخر طریق صلیب را طی کند، بخاطر این بود که در دعاها در حضور خدا تقویت میشد و هر چند نوشیدن جام برای او سخت و پرفشار بود اما در آخر نه خواست خود بلکه اراده پدر را به جای آورد. در نامۀ اول پطرس هم به جدیبودن و انضباط در دعا تأکید شده است که این خود قوت اجرایی به ما میبخشد تا نه با افکار و احساسات خود بلکه اراده خدا را طالب باشیم و اینگونه است که میتوانیم در مقابل شیطان و نیروهای تاریکی نیز بایستیم. این حقیقت را همواره به یاد داشته باشیم که اگر خود را زیر دست نیرومند خدا فروتن کنیم، او در زمان مناسب ما را سرافراز خواهد ساخت پس با اطمینان میتوانیم نگرانیهایمان را در هر قسمتی به او بسپاریم چرا که میدانیم او به فکر تک تک ماست.
برادر عزیز شما از چه رنجی گذشتهاید و یا در حال تجربۀ چه جفایی هستید؟ آیا برکتی برای شما به همراه داشته است؟ نگرش شما نسبت به این دورۀ پرفشار چگونه بوده است؟
رادمرد
Visits: 1897